*امید بی نیاز: از دیگر تفاوت های سال گذشته حضور نسل های قدیمی، میانه و جدید سینمای جهان بود. برخی از قدیمیترین فیلمها در قید حیات دنیا، در کنار نسلهای میانه و جدید، دنیایی متنوع و گوناگون را به روی پرده نقرهای آوردند. برای تورق دفتر خاطرات ۲۰۲۳ سینمای جهان؛ باید برگهایش را در هر ۴ قره؛ دنیا ورق زد؛ و به سطور پیدا و پنهان آن؛ سرک کشید.
قاره کهنسال آسیا و سینمای چشمگیرش
سینمای آسیا؛ مثل یکی از قطبهای اصلی این هنر در جهان دارای موقعیت خاصی است. ارائه محصولات ویژه سینمایی این قاره کهنسال؛ همیشه دوگونه بوده است.
بخشی از آثار خود در جشنواره های بومی را نشان می دهند. با مردم و مخاطبان ارتباط میگیرند؛ و سپس از طرف خود؛ به اسکار معرفی میشوند. مراسم آکادمی اسکار؛ مجموعه آخرین ایستگاه های سینمایی و یک خروجی مهم به شماره میرود. آثار برنده یا حتی نامزد جایزه، مسیری تازه پیدا میکنند و محصولات سینمایی آنها مورد توجه جهانی قرار میگیرند. شرکت های پخش و پخش فیلم؛ به این گونه میآیند و در معرفی و شناخت جهانی از فیلم نقش اصلی را ایفا میکنند. بنابراین؛ دهها فستیوال آسیایی از جمله؛ جشنواره بینالمللی فیلم شانگهای، جوایز فیلم هنگ کنگ، فیلم توکیو، یوکوهاما، پوسان کره جنوبی، فجر و سینما حقیقت ایران، جشنواره فیلم استانبول، کراچی، فیلم دبی، ابوظبی، دریای سرخ عربستان سعودی؛ و دهها رویدادهای دیگر، سهمی مهم در معرفی آثار آسیا دارند.
اما علم دوم جریان سینمای آسیا، حضور و درخشش در فستیوالهای درجه الف اروپا است. آثار حاضر یا برندگان این رویدادها هم به همان مسیر اسکاری شبیه است. گاهی از نظر درجه هنری بالاتر از اسکار هم قرار می گیرد. و اصولاً بازتابِ فرامتنی، فلسفی و جامعهشناختی آن به مراتب بیشتر است.
بسیاری از ستاره های جهانی سینمای آسیا از جمله؛ ژانگ ییمو (چین) عباس کیارستمی (ایران) شوهی امامرا (ژاپن) وونگ کار وای (هنگ کنگ) چن کایگه (چین) هو شیا شین (تایوان) پارک چان ووک (کره جنوبی) کیم کی دوک (کره جنوبی) هیروکازو کورئیدا ( ژاپن) اصغر فرهادی (ایران) بونگ جون هو (کره جنوبی) نوری بیلگه جیلان (ترکیه) نادین لبکی (لبنان) و… طی سالهای گذشته؛ از هنری ترین فستیوال سینمایی (کن) آثارشان به دنیا معرفی شده است.
جریانِ حضور جهانی سینمای آسیا، پرفراز و فرود؛ و همیشه درخشان و دارای نگاهی ژرف، برای جهانیان بوده است. اما، در ارزیابی سینمای آسیا؛ در سال اسپری به یک نکته جدید، برمیخوریم. که نام سه کشور ژاپن، کره جنوبی و آیرن در فستیوالهای فیلم جهانی، پُرتکرار است. حضور دیگر در حد تک چهره ها و نخبه های سینمایی است. مثلاً نوری بیلگه جیلان (ترکیه) لینا سوآلم (فلسطین) و… نمونه آن است.
در این میان دو کشور ژاپن و کره جنوبی، وضعیتی مشابه دارند. در واقع می توانم آن را نوعی «رشد طولی» سینمای این کشور دانست. چون؛ خانواده کارگردانان این مردم را مشخص کردند، فیلمسازان مو و سرشناس کشور، در برگرفته اند. نمونهاش سینماگر شهیر کرهای (هونگ سانگ-سو) مشهور به «اریک رومر کُره» و بنیانگذار سبک «رئالیسم خانگی» در این کشور است. مردی که تا به حال ۴ خرس نقرهای بهترین کارگردانی، فیلمنامهنویسی و جایزه بزرگ هیئت داوران برلین را گرفته است. برلینی ها احتمالاً برای این سینماگر مولف؛ یک خرس طلای بهرین فیلم دارند. تا در فرصت مناسب اهدایش کنند.
همچنین؛ بونگ جون- هو؛ کارگردان دیگر صاحبسبک کرهای؛ برنده نخل طلای کن (۲۰۱۹)؛ مثال زدنی است. او با فیلم «انگلیس»؛ چهار اصلی اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه. و بهترین فیلم بین الملل (۲۰۲۰) را تصاحب کرد. علاوه بر فیلمش ۲ اسکار؛ بهترین تدوین و طراحی صحنه را هم برد. و عکس ۶ جایزه اسکاری که هر دو دست؛ و آغوش «بونگ جون هو» را پُر کرده؛ احیاناً در تاریخ جوایز جهانی، تکرار ناپذیر. یا شاید به سختی برای هنرمند دیگری، تکرارپذیر باشد.
سوای چنین شخصیت هایی نخبه؛ در سینمای کره؛ دستِکم ده، دوازده اسمِ می توانم بین المللی را میم برشمرد. که با مجموعهای از این جوایز جهانی، نام کره جنوبی را بالا بردهاند. «لی چانگ-دونگ»، «یون گا-اون»، «پارک چان-ووک»، «ییم سون-ری»، «سو یونگ کیم»، «کیم جی-وون»، «لی جئونگ-هیانگ» و.. را نام برد که پرداختن به دنیای آنها، فرصت و نوشتاری مستقل میطلبد. برخی از این افراد سلین سنگ؛ در آمریکای زندگی شمالی می کنند و فرهنگ کره ای را در تئاتر و سینمای این قره، توسعه داده اند.
این هنرمند جوان که با فیلم «زندگیهای گذشته» نامزد اسکار بهترین فیلم بود. در جایزه معتبر سال مهمان؛ در رتبه اول قرار گرفت. انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا، «زندگیهای گذشته» را بهترین فیلم و آثار مشهور از جمله. منطقه مورد علاقه و اپنهایمر را دوم اعلام کرد.
داستان در مورد سینمای ژاپنی هم شکلی مشابه دارد. «هیروکازو کورئیدا» خالق دزدان فروشگاه (برنده نخل طلای ۲۰۱۸) ریوسوکی هاماگوچی (برنده اسکار ۲۰۲۱) و چند اسم معتبر دیگر از جمله؛ «تاکاشی میکه»، «کاتسوهیرو اوتومو» و… سینمای ژاپن را در سطح دنیا، پرفروغ معرفی میکنند.
جریان سینمای ایران؛ در مقایسه با دو کشور یاد شده، قابل ارزیابی است. منتهی برای سینمای ایران می توانم گونههای رشد عرضی را تصور کنم. یعنی جریان پیشرو سینمای ایران؛ در زمینه تک چهره ها، مانند اصغر فرهادی و… چشمگیر است. اما رشدی را می توانم در حضور فعال سینماگران جوان؛ گمنام؛ گاهی ناشناس و حتی درموردی؛ چهره های سینمای دانشجویی ایران دید؛ که در قالب هنرمندان خلاق و تجربهگرا، بر جوایز جهانی سایه میاندازند و آن را طراحی میکنند. این نکته جالب توجه است که به آمار تماشاگران سینما در کشور نگاهی بیندازیم. این آمار در مقایسه با دو دهه گذشته تاریخی چشمگیر داشت.
این پدیده ممکن است ریشه های جامعه شناسی و روانشناسی داشته باشد. چون، دلیل اصلی، چنین اتفاقات کلانی در حوزه فرهنگ، به حس و حال و انگیزه تماشاگر، برمیگرداند. بنابراین، کنار رفتن شبح جانگیر، پایان دنیاهای قرنطینه و انزوای اجباری، خود را به خود یک انرژی تلنبار شده دیدن محیط و فضاهای مختلف را به وجود می آورد. این انرژی ممکن است به سوی استادیوم فوتبال، سفر به شمال، یا کوهنوردی برود باشد. اما از خوشاقبالی جامعه هنر؛ به سمت سینمای سرازیر شده و چرخه های فرهنگی- اجتماعی – اقتصادی را می توانم آورد. که نویدبخش روزهای طلایی هنر است.
اما درتاویل دیگر این رویداد فرهنگی- اجتماعی هم می توان. ظهور نسلهای تازه را حدس زد. جوانانی که نسبت به ما؛ و پدران ما، به هنر، جدیتر فکر میکنند؛ و سینما را جزوه برنامه های خود قرار داده اند. داستان این نسل از تماشاگران با نسل جدید تولیدگر یکی است. یعنی در زیر پوست جامعه میتوان نسلهای تازه سینما را دید که پیروزمندانه در رویدادهای جهانی موفق میشوند. و در آینده ای دور؛ یا نزدیک سینماگران مولف این دیار خواهند بود. با این، علاوه بر درخشش در فالهای بینالمللی، رویدادهای داخلی و بومی خود قره آسیا. جای اشاره دارند.
توکیو و توجه جهانی دنیای رسانه
توجه رسانه های جهانی بر جشنواره فیلم توکیو، یکی از نکات قابل توجه سینمای آسیا در سال پخش شده است. تیتر «توکیو در جستوجوی شهرت جهانی» از هالیوود ریپورتر و دهها موارد مشابه، از این واقعیت میشود. این رویداد بینالمللی از فیلم مطرح روز از جمله؛ بیچارگان (یورگوس لانتیموس) برنده جایزه کارگردانی کن. فیلم طعم چیزها (تران آن هانگ) آثار پرفروش چینی از جمله؛ «رودخانه سرخ» و «امپراتور فیلم» و کمدی ورزشی تایکا ویتیتی با عنوان «هدف بعدی پیروزی است» و… بزرگی از ژانرها و گونه های سینمایی اکران شده در این رویداد بودند. در واقع سیاست برگزار کننده این رویداد؛ ویترینی به شاخه های مختلف سینمایی و مختلف جهان بود. این رویداد همچنین، دو مراسم بزرگداشت و یک مجلس یادمان برگزار می شود. ژانگ ییمو؛ سینماگر جهانی چین و ویم وندرس سینماگر مولف آلمانی شاهد مراسم بزرگداشت خود بودند.
همچنین؛ توکیو میزبان مراسم یادبود «یاسوجیرو اوزو» استاد فقید سینمای ژاپن بود. اوزو از سینماگران متفاوت تاریخ سینماست. او در تمام طول زندگی حرفه ای خود؛ از یک لنز ۵۰ میلیونمتری استفاده میشود که معمولاً نزدیکترین عدسی به انسان است. وی همچین به جای استفاده از نمایش های معمولی؛ دوربین را روی شانهاش قرار میداد؛ بنابراین؛ دوربین در صحنههای دیالوگ، مستقیماً به بازیگران خیره میشد! این تکنیک باعث می شود بیننده در وسط صحنه قرار گیرد. «یاسوجیرو اوزو»؛ خالق نماهایی با ارتفاع کم است. این زاویه دید از چشم کاراکتر ژاپنی است که روی تشک می دهد و از زاویه نشسه به دنیا می نگرد. او همیشه؛ از این ارتفاع کم استفاده میکرد؛ حتی زمانی که صحنههای نشستن وجود ندارد، مانند زمانی که شخصیتهایش در راهروها راه میرفتند.
جشنواره فیلم توکیو در نهایت با اهداء جایزه بزرگ بهترین فیلم به «یوزپلنگ برفی» ساخته «پما تسیدن» سینماگر چینی، به ایستگاه پایانی رسید. فیلم «ماریا» ساختهی مهدی عسگری ازغدی نیز؛ جایزه بهترین فیلم (بخش آینده آسیا) را به خود اختصاص داد. همچنین؛ هیئت داوران جیازه بزرگ این جشنواره را به امیر ابراهیمی و گای ناتیو، اهداء کرد. همچنین؛ یسنا میرطهماسب از ایران؛ تندیس بهترین بازیگر خود جشنواره توکیو را به اختصاص داد. او در فیلم «رکسانا» بازی میکرد. این فیلم آخرین ساخته پرویز شهبازی، سینماگر اجتماعی ایران؛ و از شاگردان شناخته شدهای عباس کیارستمی است. مائده طهماسبی و مهسا اکبرآبادی از دیگر بازیگران این فیلم به شماره میروند.
مرزهای بوسان کشف شد
جشنوارفیلم بوسان ۲۰۲۳ به دلیل متفاوت بودن جهان در سال جاری ناچار شد. فضای بازار فیلم خود را ۳۰ درصد گسترش دهد. ۲۴۷۹ شرکت کننده از ۴۹ کشور در این بازار شرکت کردند. این اتفاقات از توسعه صنعت فیلم در کره جنوبی حکایت دارد و قطعاً بر جریان کلی فیلم در تاثیر مثبت خواهد داشت.
این رویداد ۳۰ پروژه را به عنوان سوژههای جذب سرمایه و اعلام کرد. که کار جدید ارسلان امیری و آیدا پناهنده. زوج خلاق نسل نوی سینمای ایران را در برمیگرفت. این فیلم با عنوان «برای دختران قبیله» قرار دارد به کاگردانی ارسلان امیری و تهیه کنندگی آیدا پناهنده؛ و «روث یوشی لینتون» تهیهکننده ژاپنی؛ ساخته شود. آخرین کار ارسلان امیری، «زالاوا» نام داشت که فیلمنامهای از آیدا پناهنده، مقابل دوربین رفت. پناهنده کارگردان سهگانهی «ناهید»، «اسرافیل» و «تی تی» است. فیلم آخر او (تی تی) با بازی الناز شاکردوست، پارسا پیروزفر و هوتن شکیبا با بازتاب های متفاوتی رو به رو شد.
با این حال پوسان شناخت توکیو؛ با درخشش نسبی هنرمند ایرانی روبه رو بود. به گفته های دیگر جایی برای عرضه اندام فیلم کوتاه و نه بلند و داستانی بود. «۲۱ هفته بعد» به کارگردانی نسرین محمدپور اثر یاد شده است. بهترین فیلم جشنواره بینالمللی بوسان کره جنوبی لقب گرفت. فیلم موضوعی خود را مادرانگی قرار داده و در این دنیای داستانی می گذرد. بنفشه ریاضی، لیلا حسین زاده، سودابه بهرامی نژاد و پریسا عسگری در این اثر ایفای نقش داشته اند.
هیئت داوران جشنواره بوسان؛ جایزه بهترین فیلم (مسابقه جریانهای نو) را به «کشتیگیر» ساخته اقبال چوداری» هنرمند بنگلادشی و «سپتامبر ۱۹۳۲» به کارگردانی «تاتسویا موری» از ژاپن اهداء کرد. دو فیلم «بهشت» ساخته «پراسانا ویتاناژ» (سریلانکا-هند) و «رُبودن عروس» ساخته «میرلان عبدیکالیکوف» (قرقیزستان) موفق به دریافت جایزه شدند. نمایشگاه کره جنوبی با اکران مستند «کیارستمی در حال کار است» دومین مستند سیفاله صمدیان درباره عباس کیارستمی، «منطقه بحرانی»ساخته علی احمدزاده در بخش «پنجرهای به سینمای آسیا»، «بوف، باغ و نویسنده» به کارگردانی سارا دولت آبادی و … بخش های دیگر جشنواره خود را برنامه ریزی کرده بود.
دریای سرخ؛ جشنواره تخصصی جهان عرب
جشنواره فیلم دریای سرخ پدیده نوظهور در جشنواره سینمای آسیا؛ و عربستان سعودی؛ امسال سومین دوره آن را می کند. جشنواره هایی که به عنوان فوتبال این کشور روند ستاره محوری را بخشی از برنامه ریزی خود، قرار می دهد. مثلاً آنگونه که کریستیانو رونالدو؛ ستاره ورزشی مهمان فوتبالی این کشور برای سینما هم به حضور ستارگان این حوزه توجه دارد. به همین دلیل جشنواره سوم این کشور؛ جانی دپ، شارون استون، ویل اسمیت، فاتح آکین و هانده ارچل بود. این جشنواره در دوره نخست؛ «جوزپه تورناتوره» کارگردان نامدار ایتالیایی برنده اسکار؛ و خالق «سینما پارادیزو»، افسانه ۱۹۰۰، ستارهساز و مالنا را به عنوان رئیس هیئت داوران. در کنار خود؛ داشت. فرش قرمز دیگر؛ نمایش گامهای چهرههایی از جمله؛ جکی چان، شاهرخ خان، اولیور استون، آنتونیو باندراس، مایک تایسون، ویل اسمیت و… بوده است. شعار جشنواره «داستان شما، جشنواره شما» است و جایزه نقدی بر بهترین فیلم (مبلغ صد هزار دلار) احتمالاً پای آثار مشهور جهانی را نیز به این رویداد سینمایی می دهد. باز خواهد کرد.
این جشنواره دو فنی و مدیریتی دارد. نخست میزبانِ همه جهان؛ برای شرکت در جشنواره است. آنچنانکه به برندگان نیز جوایز بالا را اهدا می کند. اما دومش؛ در رابطه با حمایت و ساخت آثار است. این بخش ویژه کارگردانان بومی و اهل عربستان، هنرمندان جهان عرب؛ یا هنرمندان مسلمان و عرب اهل آفریقاست. جشنواره مدیران برای این هدف سرمایه گذاری و حمایت از دریای سرخ را راهاندازی کرده است. این صندوق به تناسب آثار کوتاه، بلند، داستانی و مستند؛ از هنرمندان واجد شرایط حمایت کامل میکند و به تولید فیلمها میپردازد. پذیرفته شده آنها میپردازند.
این جشنواره طی سه دوره خود برگزار می شود. شاهد اکران آثار متعددی از سینمای ایران بوده و جوایز تولید را به هنرمندان ایرانی اهداء کرده است. جشنواره دریای سرخ در سال پیش رو به ایستگاه چهارم خود نزدیک می شود. فیلم سینمایی جهان عرب امیدوارند که این جشنواره بر رونق سینما در تاثیر بگذارد. دومین شرکت خدمات حرفه ای جهان نیز؛ مشخص شده است که چرخه این صنعت هنری در عربستان به چشمانداز گردش مالی ۹۵۰ میلیون دلاری در سال بینجامد.
سینمای آفریقا و ستارگان پیدا و پنهان
خرس طلایی بهترین فیلم برلین ۲۰۲۴ و اهدای آن به «ماتی دیوپ»؛ دربرگیرنده ۲ تحلیل ظاهری و یک جریان پوشیده؛ و مستتر در جهان سینماست. تحلیل ژورنالیستی به این سو می رود؛ که برلین به یکی از سهگانههای مطرح دنیای فیلم؛ دو سال پیاپی؛ جایزه بهترین فیلم را به یک اثر مستند می دهد. تحلیل ژورنالیستی دوم این است؛ که آیا فرانسویها پس از موفقیت جهانی یک زن سینماگر (ژوستین تریه) قرعه فال را به نام دومی (ماتی دیوپ) کارگردان ۴۱ ساله؛ متولد پاریس، میزند؟ و از هماکنون به عنوان نماینده اسکار بعدی؛ و موفقیتهای احتمالیاش؛ در دیگر جوایز جهانی فکر می کنند؟
از سوی دیگر؛ آنها کن امسال را هم در آستین دارند و احیاناً روی شانسهای بعدی و گزینههای رقیب، حساب باز میکنند. اما این همه داستانِ بانوی پاریسنشین نیست! فیلم او آنچنکه اشاره شد؛ راویتی از آثار باستانی پادشاهی قدیم داهومی و موزهای در پاریس است. این آثار به کشوری کنونی «بنین» برده میشوند. بنابراین؛ در کنار دو تحلیل بالا، تفسیر موازی نیز شکل می گیرد که فیلم ممکن است؛ نماینده سال آینده جمهوری بنین در اسکار (۲۰۲۵) باشید! یا شاید هم سنگال؛ این فیلم را به عنوان نماینده خود در مراسم آکادمی معرفی کند!
خانم «ماتی دیوپ» کارگردان برنده خرس طلایی برلین؛ متولد پاریس، اما اصالتاً سنگالی و یکی از اعضای خانواده مشهور و بزرگ سنگالی دیوپ است. پدرش واسیس دیوپ؛ مو سیقیدان و مادرش کریستین بروسارد؛ گالریدار و عکاسی هنری است. «ماتی» همچنین؛ خواهرزاده فیلمساز برجسته سنگالی، جبریل دیوپ مامبتی است. او در دوران کودکی خود، بین فرانسه و سنگال در رفت و آمد بود. و هویتی فراملی داشت. اما؛ با هم هیچکدام از تحلیلهای اخیر هم عمقی ندارد. نهایتاً در حد خبری تازه میآید و بعد کهنه میشود.
نکته پوشیده و مستتر داستان، روح سینمای آفریقاست. آبشار جریانی قدرتمند که در دیدگاه و نگرش کارگردانان نسل نو؛ تبلور یافته است. آنگونه که بانوی متولد پاریس؛ ادامه از روحِ آفریقا و آثار باستانیاش فیلم میسازد! چرا که ظاهراً؛ نه برج ایفل و زادگاه بارانیش، نه شهر شب (پاریس) نه رمانتیسیم و سانتیمانتالیسم روزمره پایتخت؛ نه حتی، صدای پُرعمق غولهای ادبی فرانسه؛ یا سینماگران جادوگرش؛ شاکلهی شخصیت و ذهن این زن سینماگر را نساخته است. انگار تار و پود شخصیت «ماتی» را نتها، ملودیها، آواها و ترانههای پدر موسیقیدانش. ساخته شده است. این همان «روح آفریقا» است. جریان نهان و پیشرویی که در سراسر جهان، صدای این قره دیرین و خاستگاه اولیه بشری را فریاد میزند!
جریان پیشرو سینمای آفریقا؛ را چنین هنرمندانی شکل داده اند. همچنین نام های آشنایی؛ کوثر بن هنیه؛ برنده جایزه بهترین فلیم مونیخ، نامزد اسکار و کارگردانی آثاری از جمله؛ مردی که پوستش را فروخت، چهار دختر و… که طی سالهای گذشته برای سینمای تونس آبرو؛ و اعتبار فرهنگی به شماره رفته است.
سایر کارگران این منطقه از زمین؛ بخشی از اطلاعات نامهایی که از جمله بیان میکنند. محمد صالح هارون؛ هنرمند اهل چاد جایزه برنده بزرگ هیئت داوران ونیز، نشان روبر برسون، نامزد نخل طلا، نبیل بن یادیر کارگردان مراکشی (برنده جوایز مارگریت و لومیر فرانسه و…) ر در برمیگیرند. همچنین مریم بن مبارک؛ دیگر هنرمند مراکشی و کارگردان فیلم سوفیا (بهترین فیلمنامه کن- ۲۰۱۸) و دارنده جوایز بهترین فیلم از جشنواره آتلانتا، رود آیند و… از دیگر چهره های مثال زده شده است.
نبیل عیوش (برنده جایزه مونترال و…) نیز از چهره سینمای مراکش و این منطقه است. امل رمسیس کارگردان زن اهل مصر؛ وبرنده جوایز متعددی از جمله؛ بهترین فیلم از روتردام، مادرید، کلن، کالیفرنیا و استانبول، از هنرمندانی است. که طی این سالها با سینمای اجتماعی و زنانه، حضور نیرومند در سطح بین المللی داشته است. سینمای نو مصر؛ را گروهی دیگر از سینماگران مطرح نسلهای جدید از جمله؛ عایده الکاشف، ماجی انور، بتول عرفه، صفا فتحی و… تکمیل می کنند. صفا فتحی؛ فارع لتحصیل دکتری فلسفه؛ از دانشگاه سوربن پاریس؛ استاد تئاتر، سینما و فلسفه است. فیلم او درباره ژاک دریدا (فیلسوف پست مدرن) بیش از بقیه آثارش مورد توجه بوده است.
نکته مهم درباره خلاصه سینمای کنونی آفریقا؛ ظهور چهره های جدید است. هنرمندانی که در دهه ۴۰ سالگی یا نهایتاً ۵۰ سالگی خود را داشته اند. و سالیان تجربه و پختگی را پیش رو دارند. نکته دیگر ظهور از سینماگران زن؛ تحصیلکرده و اندیشهمند است که بر فرهنگ، ادب و آفریقا، تسلط تاریخ دارند و با نوع نگاه زنانه، حسی، گاهی اوقات. نمادین و سمبولیک؛ و گاهی، شاعرانه، جهان آفریقا در قاب به تصویر کشیده اند.
پرداختن به تک تک دنیای سینمایی این هنرمندان. از توان این نوشته خارج است و گوشهای از خلاصه مستتر سینمای آفریقا؛ در دل جریان های جهانی فیلم را دنبال کرده است. تنها اشاره به جایزه خرس طلای برلین امسال از کارگردان ۴۱ ساله سنگالی الاصل کافیست که این سینما را ببیند. یا بازتاب های، فیلم «چهار دختر» ساخته «کو بنهنیه» را در جشنواره کن (223) کاوید که از پیشتازی سینمای قره گرم است. در نیمکرههای غربی زمین؛ و جهان مطبوعاتی آن است.
پیتر بردشا؛ روزنامه گاردین؛ این فیلم را دارای گرمای واقعی و همدردی بشری دانست. یک درام تجربی که بازیگران به جای انسانهای واقعی به یک قصه تراژیک آمده اند. همچنین؛ بئاتریس لوآیزا؛ کیفیت نیویورک تایمز؛ از چهار دختر به عنوان فیلم حساب شده یاد کرد. اثری که واقعیت را بازنمایی میکند و تنشها و زخمهای یک خانواده را نشان میدهد. جسیکا کیانگ؛ شاخص ورایتی نیز؛ به مقایسه این فیلم با اثر قبلی و نامزد اسکار بن هنیه؛ «مردی که پوستش را فروخت» پرداخته و نوشته است. فیلم «چهار دختر» یک پیشروی کامل و خیره کننده است!
سینمای آفریقا؛ دو جشنواره مشهور که هم رقیب همدگیر به شماره میروند؛ و هم شهرتی همسان با هم دارند. جشنواره فیلم قاهره از قدیمیترین فستیوالهای منطقه نیز به شماره میرود. سال ۱۹۷۶ به شکل مستقل بنیان گذاشته شد و جزوه ۱۲ فستیوال برتر جهان است. این رویداد بزرگ، بارها جایزه هرم طلایی را به هنرمندان ایرانی اهدا کرده است.
فیلمساز فیقد شاهپور قریب، برای اولین بار از این جشنواره جایزه گرفت. بعدها، هنرمندان از جمله؛ مسعود کیمیایی، کیانوش عیاری، تهمینه میلانی، نیکی کریمی، پگاه آهنگرانی و… جایزه بهترین کارگردانی، فیلمنامه، یا بازیگری این جشنواره؛ را به دست آوردند. مراکشیها البته؛ ۲۵ سال بعد و در سال ۲۰۰۱ کارشان را شروع کردند. اما با همه جانبه؛ با چهار گوشه جهان، توانِ خود را به رخ کشیدند. حضور سینماگرانی از جمله مارتین اسکورسیزی، آنیس واردا، رابرت دنیرو، داکوتا جانسون، گیرمو دل تورو، رابرت پتینسون و… در این رویداد. از دوستی مراکشی ها با دنیای سینما حکایت دارد.
آمریکای شمالی؛ دیالکتیک صنعت و ستارگان
معمولاً، جریان های سینمایی؛ در نیمکره غربی زمین؛ و قرهای با سهگانه؛ در بخش شمالی آن، نمود و بازتاب مییابد. اکثر جریانها، مثل رودهای کوچک و بزرگ به هم میپیوندند. و در نهایت به دریاچه اسکار میریزند. ایجاد مراسم آکادمی؛ در کنترلی فرا قرهای؛ همین نقش را بازی میکند؛ و قطار سینمای دنیا، در نهایت در ایستگاه، اسکار، مسافرانش را میکند.
جریان های سینمای آمریکا؛ را می توانم در سه مسیر متفاوت مهم، دید. نخست باید فلشبکی به همان، قلب اروپا زد؛ و تیتر روی تی شرت «جسیکا چستین» ستاره تئاتر و سینما را خواند: «بازیگران در اعتصاب»
داستان «ژولیت برادوی» انتقادی نرم و نوستالژیک نیست. یا، رئیس جشنواره ونیز؛ عشقی و برای هواخوری؛ تیشرت آرمدار نویسندگان را نپوشید؛ و صنف کارگردانان را برای تفریح و دورهمی، جمع نکردند. که گپ و گفتی؛ درباره خالقان کلمه و دیالوگ و درام (فیلمنامهنویسان) وجود داشته باشد. داستان از این زبان سمبلیک، و بیان آن؛ با ایهام، کنایه و استعاره به مراتب؛ جدی تر، خطرناک تر؛ حتی در عمل خانم انسوز و ویرانگر است. درست؛ مثل آن بمبی که اوپنهایمر؛ ساخت؛ و تا قرن بعد، بشر را. در لبهای پرتگاه هستی و نیستی قرار داد.
سناریو در صورت شکل گیری؛ اول باعث شکاف در هنر سینما می شود. دوم؛ دوقطبی صنعت (سرمایه) در مقابل انسان یا نیروی انسانی (اندیشه) قرار میگیرد. سوم؛ اصولا صاحبان صنعت، قطب دوم را برمیدارند. چون سرمایه برداشتنش را دارند! از همین حالاهم؛ به راحتی نیروی جایگزینش (هوش مصنوعی) را بهعنوان گزینه روی میز گذاشته؛ و کارکرد چماقیاش؛ را یادآوری می کنند. تا بر سر و مغز و اندیشه ی وارثانِ کلمه؛ در زمین بکوبند؛ غافل از اینکه به قول شاعر؛ «تنها شاعران، از پسِ کلمات برمیآیند و با کلمات به خدا میرسند!»
لایه پنهانِ داستان این است! استفاده از هوش مصنوعی و احیاناً رباطها و آدمکها، هر لحظه ممکن است جای انسان را تحمل کند. ولی بهراستی تهیه کنندگان هالیوود؛ چرا به این فکر نمیکنند؛ که کلنگ هالیوود را دیوید وارگ کریفیث در دل آن کوه ناشناس زد! «چاپلینها»، «جان فوردها»، «هاوارد هاکسها»، «هیچکاکها» به آن حیث بخشیدند. نه تنها این چهرهها، بلکه فراریانی که از دست هیلتر گریختند. و در سینما، نام هایی بزرگ شدند.
گذشته ها هم مثل فریتس لنگ تریشی، بزرگ بودند. هیچکاک همان دوران؛ آرزوی شاگردی و دستیارش را داشت. از اینور هیت لر هم آرزوی نشست؛ و برخاست؛ با او را در سر می پروند. «متروپلیس» استاد تریشی؛ فیلم مورد علاقه هیتلر، بود. حاضر میشد به لانگ لقب ریشخندآمیز «آریایی افتخاری» بدهد؛ تا در تصویر هم که باشد او را یک نژاد برتری؛ یک مو زرد و چشم آبیِ افسانهای آریا، نماد کند. غافل از اینکه؛ نابغه های بیچاره؛ دربه در؛ دنبالِ قرض و قوله بود؛ که چمدانی دسته دوم گیر بیاورد؛ مخارج سفر، تهیه کند؛ و برای همیشه از دست ژن برتر بشری؛ پا به فرار بگذار!
داستان ساخت هالیوود بی شباهت به اهرام ثلاثه مصر نیست! سنگهایش بر دوش هزاران نفر بالا رفته است. اما حالا یک صنف در پی این است که آن را به دست می گیرد. این گمان؛ و فقط چند خط صنفی مهم ترین اعتصاب نویسندگان در هالیوود شد. ۱۵ سال پیش هم چنین اتفاقی رخ داد، اما مطمئناً به بزرگی مورد بعدی نبود. برخی از جامعه شناسان و اندیشمندان، از این تجمعات به عنوان اعتصابات کارگری یاد کرده اند. اما واقعیت این بحران را نمی توان؛ صرفا در لایه طبقاتی تفسیر کرد. چراکه؛ اگر بخواهیم مصنوعی به میان آید، از پاکسازی انسانی و اندیشه انسانی استفاده کنیم. طنز تلخی است که هوش مصنوعی پشت میز بنشیند و فیلمنامه بنویسد.
این گزارش از انتشار یک آگهی؛ برای استفاده از مدیر تولید مصنوعی از سوی شرکت نتفلیکس به اوج خود رسید! با این حال نویسندگان؛ خواسته های حقوقی خود را هم داشته اند. افزایش دستمزد نسبت به تورم مهم ترین خواسته صنفی آنها بود. همچنین؛ حداقل ۶ تا ۱۲ نویسنده در هر سریال کار و زمان استفاده از هر نویسنده کمتر از ۱۰ هفته تا ۵۲ هفته باشد. نکته حیاتی دیگر مطمئن از این است که مصنوعی جای آنها را نگیرند.
پیوستن خانواده ۱۶۰ هزار نفری بازیگران نیز بر حجم و گسترگی بحران افزود. بازیگران نیز درخواست های حقوقی مشابه دارند. منتهی وضعیت بازیگران بسیار، فرمولیزه و حساب و کتاب شده بود. دانشکده استاد اقتصاد در یک بررسی آماری؛ به این نتیجه رسید که بازیگران مرد نسبت به زنان به میزان بیش از یک میلیون دلار رسید. از زنان بیشتر است. آنها؛ ۲۴۶ بازیگر مرد و زن را زیر ذربین تحقیقی خود گذاشته و ۱۳۴۳ فیلم را از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۵ بررسی کرده بودند. نکته جالب اینکه این تفاوت در ۳۵ سال دستنخورده و همچنان ثابت مانده بود.
از سوی دیگر، تفاوت گران ترین بازیگر مرد؛ تام کروز (96 میلیون دلار) با گران ترین بازیگر زن. مارگوت رابی (۱۲ میلیون و پانصد هزار دلار) تفاوتی ناخوشایند را نشان میداد. اعتصابات این دو صنف از جامعه سینمایی ماهها به طول کشیده، ۴۵ هزار شغل روبه سوختن رفتند، از پروژهها خوابید. و بازیگران از حضور در کارهای جدید؛ یا نمایش اکران فیلم های قبلی؛ خودداری کردند. خیلی از بازیگران مطرح نفری یک میلیون دلار به همکاران بیکار و در اعتصاب خود، کمک کردند. این افراد نقشی از بازیگران نامدار از جمله؛ دواین جانسون، جورج کلونی، مریل استریپ، اپرا وینفری، هیو جکمن، دواین جانسون، نیکول کیدمن، مت دیمون، لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لوپز، بن افلک، رایان رینولدز، بلیک لایولی، جولیا رابرتز و آرنولد شوارتز را. اعتصاب تخصصی صنوف سینمایی با مذاکرات دوسویه پس از ماهها به پایان رسید. اما آتش زیر خاکستر آن، کیان سینما را تهید می کند.
جشنواره های آمریکایی شمالی؛ ریتم آرام؛ ندیدن پدیده
جشنواره های آمریکایی وسعتی دارند. رویدادهایی از جشنواره بینالمللی فیلم آتن، فیلم پام اسپرینگز، سانتا باربارا، سیاتل، فیلم شیکاگو، پام اسپرینگز، پام اسپرینگز، فیلم هاوایی، فیلمهای ویتنامی، موزه هنرهای زیبای هیوستون، ترایبکا، فیلم تلیوراید، دروازه طلایی، فیلم نور، جشنواره نیویورک ، جنوب از جنوب غربی و… را شامل میشوند.
هنری ترین جشنواره فستیوالها فیلم سندنس است. معمولاً، کارگردانان خوش ایده، استعدادهای درخشان، جوانان آینده دار از این جشنواره میآیند. البته در کنار سندنس؛ باید رویدادهای مطرح از جمله؛ جشنواره بینالمللی فیلم مونترآل و تورنتو را نیز مهم دانست. با این حال، سندنس ۲۰۲۳ دو فیلم اصلی خود «هزار و یک» ساخته ای.وی راکول ( برنده جایزه بزرگ هیئت داوران) «اسکراپر» ساخته شارلوت رنگان (جایزه بزرگ بخش سینمای جهان) را در حالی معرفی کرد. که هیچکدام راه به جایی نبردند.
این جشنواره یک فیلم داشت که ظاهراً آن را نمی دید. زندگیهای گذشته (زندگیهای گذشته) درامی عاشقانه و راونشاختی نوشته و کار «سلین سونک» یا؛ با آموزش آمریکایی «سنگ»؛ اثر یاد شده است. این فیلم در برلین هم نمایش داده شد، اما خبری از بازتابش نبود. سپس در اکران های محدود فیلم؛ به شکلی خزنده و گیرا، به آرامی تأثیرات خود را بر جامعه هنری به ویژه ذهن نگاهان، به شکلی ژرف به جا گذاشت. میانگین امیتاز ۹۴ از ۱۰۰ در مجموع نقدهای فیلم، نوعی معما، و شگفتی غیرمنتظره را به وجود آورد.
انجمن ملی ملیان خود (NSFC) جایزه اول را برای فیلم سینمایی؛ به «زندگی های گذشته» اهداء کرد و اوپنهایمر و منطقه مورد علاقه؛ در رده های بعدی قرار گرفتند. این مراسم سینمایی همچنین جایزه فیلمنامه برتر را نیز به فیلم یاد شده داد. از اینجا به بعد سیر حرکت این فیلم تندتر شد، ۳ نامزدی گلدن گلوب. ۲ نامزدی اسکار (از جمله بهترین فیلم) با نام «زندگی های گذشته» گره خورد! این فیلم جوایزی را هم کسب کرد. جایزه بهترین فیلم را در جشنواره؛ فیلم مستقل نیویورک (گاتهام) برد. این بود که دو جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم بینالمللی سال به «آناتومی یک سقوط» را ساخت «ژوستین تریه» برنده جایزه طلا تعلق گرفت. جایزه بهترین مستند (چهار دختر) از کوثر بن هنیه نیز؛ جشنواره گویای سلیقههای داوران بود. قرار گرفتن نام سلین سنگ؛ کارگردان زن ۳۶ ساله در کنار نامهای مشهور، جلوههای ارتباطی رسانههای کارش؛ را قوانین تر ساخت. این هنرمند اصالتا اهل کره جنوبی، با اینها مهم؛ آیندهای سازنده. او تا ۱۲ سالگی در کره جنوبی، زندگی کرد. سپس خانوادهاش به کانادا وارد شدند. «سنگ» ایام دبیرستان در یک جشنواره کلاسیک شرکت و نمایشنامههای اقتباسی پرومته نوشت. بعدها در دانشگاه کوئینز در تاریخ؛ شرق کانادا، روانشناسی و فلسفه خواند. او در سال ۲۰۱۹ در تئاتر رپرتواری آمریکا نمایشنامه «پایانها» را نوشت. برادوی به خاطر؛ حوادث بود و آهنگ این اثر را در کارگاه تئاتر نیویورک، اجرا کرد. نمایش داستان روایتی از سه زن، پا به سنگذاشته کرهای؛ در مواجهه با نویسندهای کانادایی- کره ای است. همان ایام الکساندرا شوارتز دوربین نیویورکر؛ درباره این تئاتر نقدی نوشت و آن را ترکیبی از یک درام سنتی و یک ایدهی مرکزی فراداستانی دانست! او گفت آدم های نمایش قبل از اینکه به جامعه بپیوندند. مسیری بی بازگشت را در پیش میگیرند. این نمایش همچنین نامزد دو رویدا مشهور تئاتر آمریکا؛ از جمله جایزه یوجین اونیل و جایزه سوزان اسمیت بلکبرن شد.
«سنگ» بعد از این کار؛ «مرغ دریایی چخوف» را در نوامبر ۲۰۲۰ اجرا کرد. و در همان کارگاه تئاتر نیویورک؛ میزبان تماشاگران کلانشهر بود. هلن شاو؛ تئاتر، نقدی ستایشی؛ درباره این اجرا نوشت. او گفت سانگ، اثر خود را یا شیوه؛ منطقِ بازی- نمایش؛ نمایش – بازی هدایت و کاگردانی میکند. این امر؛ ناشی از کار کردن درست هنرمند. بر یک متن نمایشی است. «سلین سنگ» همچنین؛ نمایشنامه تام و علیزا را نوشت که جشن فینالیست بنیاد نمایشنامه نویسی آمریکا و نامزد جایزه اول بود.
این هنرمند کره ای- کانادایی؛ با این کارنامه کاری و فیلم ها به سینما و اولین فیلم خود «زندگی های گذشته» را کلید زده است. به خودش فیلم تا حدودی زندگی خود گفته کارگردان است. دو دوست دوران مدرسه قرار است؛ با هم در آینده ازدواج کنند. اما به دلیل مهاجرت این وصلت سر نمیگیره. حالا پس سالها، همدیگر را ملاقات کردند. فیلم؛ نه در بستری رمانتیسیم؛ بلکه در زمینه های روانشناختی سیر می کند. تأثیر جهان امروزی مردم بر دنیای گذشته را به تصویر میکشد. یگانه کل ید این فیلم آثار شرقی و نوستالژیک؛ پیروزی آینده بر گذشته است!
بی شک سلین سنگ؛ در آیندهای دور یا نزدیک نامی مشهورتر خواهد بود. رسانهها و مطبوعات کانادایی؛ به جدیدترین کار او خبر داده اند. فیلم قدیمی که مادهگراها؛ (ماتریالیست ها) نام دارد. سنگ؛ برای فیلم جدید با بازیگران نامداری از جمله؛ داکوتا جانسون، پدرو پاسکال و کریس ایوانز در حال مذاکره و رایزنی برای بازی در فیلم خود است. همچنین بازار فیلم اروپا؛ در صحبت آخری که با این کارگردان جوان شده است. حقوق توزیع بین المللی «مادهگراها» را بر عهده گرفتن. جاستین کوریتزکس
اسکار ایستگاه پایانی؛ شاید و بایدها
اسکار امسال بنابر اکثر نظرها ذکر شده بود. جوایز به همان گزینه های تعلق گرفت که اکثریتی از افراد جامعه و جامعه سینما، انتظارش را دارند. دوباره خاطرات نامزدی و ناکامی اسکورسیزی در ادوار اسکار (رفقای خوب- دارودسته های نیویورکی) و آمدن و جایزه بردن «کوین کاسنرها» و «رومن پولانسکی ها» زنده شد! و تحلیلهای مختلف که در نزدیکی و دقایق نودِ اسکار؛ برای انتخاب بهترین فیلم «منطقه مورد علاقه» را نشانه می رفتند. تیرشان به سنگ خورد. و چهارم کارگردانی متفاوت «یورگوس لانتیموس» با اسکارهایی غیر از کارگردانی. یا بهترین فیلم روبه رو شد!
مراسم اسکار امسال با اعطای جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی به اوپنهایمر (کریستوفر نولان) بهترین فیلمنامه اورژینال (ژوستین تریه) بهترین فیلم بین الملل (منطقه علاقه) بهترین بازیگر نقش اول زن (اما استون – بیچارگان) بازیگر نقش اول مرد (کی) مورلینفی –) اپنهایمر) پرونده خود؛ را بست و به خاطره ها پیوست.
حتما امر هم همین است؛ که جایزه های عجیب و غریب و بیراه داده نشد در بخش ها مثل بازیگری؛ غالباً برای علاقه مندی های جهان، بر مردم فعلی سینمای جهان بود.
شاید در بخش کارگردانی تا حدودی؛ فاصله نزدیک بود اما محتمل نولان، همیشه به ذهن هر کسی میآمد. در بخش متن فاصله ژوستین تریه؛ مربوط به بقیه به نظر میآمد و منطقه مورد علاقه. میستم بهترین فیلم باشید اما دستآخر، فقط یک پسوند اضافه بین الملل، دریافت کرد. و اسکارش با برند بین الملل گره خورد!
*ترجمه و تالیف
۵۷۵۷